گاهی...

ساخت وبلاگ

گاهی پیش میاد بخوام وبلاگ رو آپدیت کنم

اما وقتی نت گوشی رو روشن میکنم... اوف، های دی بازی و تلگرام و اینستاگرام و خیلی چیزای دیگه باعث میشن فراموش کنم

فراموش کنم خودم رو، قولم رو، قرارم رو، حرفم رو، دوستم رو و...

حرف برای گفتن زیاده اما چون مطمئن نیستم ازشون نمیزنمشون

الآن حال درونی خوبی ندارم. تازه ۱۹ سالمه، میتونم خودمو جمع و جور کنم، اما بخدا پسر بودن سخته! تو فقط مسئولیت خودتو نداری... تو حد اقل مسئولیت همسر و ۳ تا بچت رو هم از الآن داری...

مبادا روزی برسه که بخاطر روز اول مدرسه بچت، حتی با التماس هم نتونی مرخصی بگیری! مبادا روزی که همسرت میخواد بچت رو بدنیا بیاره نتونی کنارش باشی! مبادا روز هایی رو که باید باشی، مشغول کار واسه ی دیگران باشی...

مبادا نتونی حرف بچت رو عملی کنی، مبادا بچت چشم و دلش سیر نباشه، مبادا همسرت لباس خوب نداشته باشه، مبادا همسرت پیش خواهرت خجالت بکشه...

وای خدا تو مغزم پره از این مبادا ها

خدا فقط خودت کمکم کن

اینجا تنها جاییه که میتونم راحت باشم. منم فقط یکی میشناسه! خودش میدونه... خدارو شکر چفت و بندش خوبه!

عقد داداشمم گذشت. ایشالا خوشبخت ترین زوج دنیا باشند! ولی گذر عمر عجب میگذرد! انگار همین دیروز بود دعوا و کتک کاری هامون! همین دیروز بود سر کار رفتنش، دانشگاه رفتنش، سربازی رفتنش...

ولی یه اتفاق خوبی ک افتاد این بود که اولاً به وقتش رسیدم، دوماً حاجی بی اعصاب کلی بهم حال داد و یساعت مرخصی با حقوق داد! حالا میبینم درونش خیلی خوب و تمیزه!

خلاصه که دلم واستون تنگ شده بود و یکمم پر بود از خودم...

+من بمیرمم نمیذارم حتی یکی از این مبادا ها رخ بده...

++خدا خودش منو بابت سهل انگاری هام ببخشه

+++یه روز خوب میاد!

شروع کار!...
ما را در سایت شروع کار! دنبال می کنید

برچسب : گاهی نمیشود که نمیشود,گاهی باید رفت,گاهی خوشی گاهی غم,گاهی وقتا,گاهی باید نبخشید,گاهی باید,گاهی باید سکوت کرد,گاهی دلم میگیرد,گاهی گمان نمیکنی,گاهی نباید بخشید, نویسنده : anmmshc بازدید : 17 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 17:17